نرجس 18

  • خانه 
  • نقش تربیتی پوشش 
  • تماس  
  • ورود 

قطع و صله رحم★

22 شهریور 1396 توسط مهری روح الامین گرگابی

★ قطع و صله رحم★
علی بن ابوحمزه (رحمت الله علیه) از شاگردان امام کاظم (علیه السلام) بود، روزی امام کاظم (علیه السلام) به او فرمود: بزودی شخصی از مردم مغرب ، با تو ملاقات می کند، و از تو درباره من سوالی می کند در پاسخ بگو؛او امام ما است که امام صادق (علیه السلام) او را به امامت بعد از خود تعیین نموده است ، و مسائلی از حلال و حرام می پرسد، جواب مسائل او را بده . علی بن ابوحمزه گفت : نشانه آن مرد مغربی چیست ؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمود: او بلند قامت و تنومند است و نامش یعقوب بن یزید می باشد که رئیس قوم خود است ، اگر خواست ، نزد من بیاید، او را نزد من بیاور. علی بن ابوحمزه (ره) می گوید: کنار کعبه رفتم و مشغول طواف بودم ، ناگاه مرد بلند قامت و تنومندی نزد من آمد و گفت : می خواهم درباره صاحب تو، سؤال کنم . گفتم : درباره کدامیک از اصحاب ؟
گفت : درباره موسی بن جعفر (علیه السلام) گفتم : نامت چیست ؟ گفت : یعقوب بن یزید گفتم : اهل کجا هستی ؟ گفت : اهل مغرب گفتم : چگونه مرا شناختی ؟ گفت : در عالم خواب دیدم ، شخصی به من گفت : با علی بن ابوحمزه ملاقات کن ، آنچه سؤال کردی ، از او بپرس ، جویای حال تو شدم سرانجام در اینجا تو را پیدا کردم . گفتم : همین جا اندکی بنشین تا من طواف خود را تمام کنم و سپس نزد تو می آیم ، طواف را به پایان رسانیدم و نزد یعقوب آمدم و با او مقداری گفتگو نمودم ، فهمیدم که مردی خردمند و هشیار است ، از من خواست او را به حضور امام کاظم (علیه السلام) ببرم ، او را به محضر امام ع آوردم . وقتی که امام کاظم (علیه السلام) او را دید، فرمود: ای یعقوب بن یزید، دیروز آمدی ، و در فلان محل بین تو و برادرت ، درگیری شد و به همدیگر ناسزا گفتید، چنین برخورد و روش از دین من و دین پیروانم نیست ، و ما به هیچیک از شیعیان خود نگفته ایم که رفتارشان چنین باشد، از خدا بترس ، بین شما بزودی (به خاطر قطع رحم) بر اثر مرگ جدایی می افتد، برادرت در همین سفر، قبل از آنکه به وطن برسد می میرد، و تو از کرده خود پشیمان می شوی ، شما قطع رحم نموده اید و نسبت به همدیگر قهر هستید، خداوند عمر شما را کوتاه نمود. یعقوب گفت : ای پسر رسول خدا! تکلیف من چه می شود، و مرگ من کی فرا می رسد؟ اما کاظم (علیه السلام) فرمود: مرگ تو نیز (به خاطر قطع رحم) فرا رسیده بود، ولی تو در فلان منزل ، نسبت به عمه ات صله رحم کردی ، خداوند بیست حج (سال) عمر تو را تاءخیر انداخت . علی بن حمزه می گوید: سال بعد، یعقوب را در مکه دیدم و به من خبر داد که برادرم قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و در همان راه ، او را دفن کردم.

 نظر دهید »

🌺یه وصیت نامه از یه شهید که زیباترین وصیت دنیا می تونه باشه! 🌹🌹🌹

22 شهریور 1396 توسط مهری روح الامین گرگابی

🌺یه وصیت نامه از یه شهید که زیباترین وصیت دنیا می تونه باشه!

یادداشتی از شهید احمد رضا احدی
رتبه اول کنکور پزشکی سال 64
ساعتی قبل از شهادت

🌸چه کسی می داند جنگ چیست؟
چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟
چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟
آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند .
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟
چه کسی در هویزه جنگیده؟کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟
چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند:
نبرد تن و تانک؟!
اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟
چگونه سر 120دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟
آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده وگذر می کند، حالا معلوم نمایید سرکجا افتاده است؟
کدام گریبان پاره می شود؟
یه وصیت نامه از یه شهید که زیباترین وصیت دنیا می تونه باشه!
کدام کودک در انزوار و خلوت اشک می ریزد؟
و کدام کدام ….
توانستید ؟؟؟
اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید؛
هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری
سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت درجاده مهران – دهلران حرکت می نماید ، مورد اصابت موشک قرار می دهد اگراز مقاومت هوا صرف نظر شود معلوم کنید کدام تن می سوزد؟
کدام سر می پرد؟
چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید؟
چگونه باید آنها را غسل داد؟
چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟
چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم؟
چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟
کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟
به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟
از خیال، از کتاب ، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت درکیفت می گذارد؟
کدام اضطراب جانت را می خورد؟
دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین؟
به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟؟
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن، پرستو شدن
آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟
هیچ می دانستی؟ حتما نه…!!!
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی؟ و آنگاه که قطره ای نم یافتی، با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی
اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد……

اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی،
لااقل حرمله مباش
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.
من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد….
پس بیاید حرمله مباشیم…🌹🌹🌹

 نظر دهید »

#تهذیب_خودسازی

22 شهریور 1396 توسط مهری روح الامین گرگابی

#تهذیب_خودسازی

وَ قَالَ ( علیه السلام ) مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ
حکمت73

“العلماء ورثة الانبیاء"روحانیت وارث انبیاء الهی از حیث رسالت و مسولیت اند و نقش راهبری جامعه و جهان را برعهده دارند ، پس باید در مقام #علم و #عمل پیشگام باشند. و پیش از آنکه آنچه میدانند را به زبان آورند و ندای دعوت به صراط مستقیم را سردهند خود پا در این راه گذاشته باشند تا موجب #اعتقاد ، #اعتماد و #آرامش تابعین شوند .
همان که حضرت مولی الموحدین در جای جای نهج البلاغه بر آن تاکید فرموده اند .
حضرت امام خمینی رحمة الله علیه به عنوان #روحانی_طراز که باید معیار و الگوی جامعه روحانیت قرارگیرند در تبیین این مقام میفرمایند:

“شما آقایانی که می‏خواهید مردم را دعوت کنید به آخرت، دعوت کنید به صفات کذا، #باید_قدم_اول_را_خودتان_بردارید، تا دعوت‏تان_دعوت_حق_باشد، والا دعوت غیر حق است، دعوت کن شیطان است، از زبان شیطان دعوت می‏کند انسان. آن هم‏که درس توحید می‏گوید، آن هم همین‏طور است که اگر چنانچه در او آن منیت باشد، زبان، زبان شیطان است و درس توحید را به زبان شیطان می‏گوید. شما آقایانی که می‏خواهید بروید در جاهای دیگر و تربیت کنید مردم را، ملتفت باشید که یک وقت خدای نخواسته، خودتان آلوده نباشید و آنها را دعوت کنید.1
طلبه باید زندگی خود را یک زندگی محض دینی بکند . طلبه باید دل خود را پاک و صاف کند ، تا وقتی در مقابل انوار معرفت الهی و توفیقات الهی قرار گرفت ، تلالو پیدا کند ، …ما کسانی را داشتیم که از لحاظ علمی ، مراتب بالایی هم داشتند . اما دل و روحشان ضعیف و آسیب پذیر بود ، وقتی این جا آن بنیه معنوی و دینی ساخته نشود ، آنجا که پای مقام و امکانات مادی ، پای فداکاری به نیان می آید ، انسان می لرزد و نمی تواند جلو برود .
✅آنوقت چطور میشود یک ملت و یک مجموعه را هدایت کرد ؟
#باید_عمل_کنیم_تا_بتوانیم_اثر_بگذاریم.2

1صحیفه امام ، ج13ص420
2بیانات مقام معظم رهبری حفظه الله در دیدار مجمع طلاب حوزه علمیه قم70/12/1

 نظر دهید »

سردار شهید حاج حسین خرازی

22 شهریور 1396 توسط مهری روح الامین گرگابی

​

 نظر دهید »

دعای چوپان ساده دل .

22 شهریور 1396 توسط مهری روح الامین گرگابی

دعای چوپان ساده دل …
مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید:

«چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟»

چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم».

مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!»

چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!»

مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟

چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم

مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت.

شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد.

از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟»

پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!»

مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست

تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟

چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد،

با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش

زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ »
گاهی دعای یک دل صاف، ازصدنماز یک دل پرآشوب بهتراست.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

نرجس 18

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس